17

خوناشام جذاب من ¹⁷



میترسیدم که برم و یکی بیاد و درو روم ببنده

میترسیدم که سیبو اونجا ول کنمو یکی بیاد و اینو پیدا کنه و یه بلایی سرم بیارن

با ترسم رفتم سیب

سریع برشداشتم و از اتاق اومدم بیرون درو
بستم



و به سیب داخل دستم نگاه کردم



سیبو گذاشتم داخل لباسم و رفتم سمت در طلایی


بازش کردم بوی اهن و کاغذ خورده حالمو بد میکرد

از روی زمین یه سنگ برداشتم و گذاشتم جلو در و

برگردوندمش تا روم بسته نش

یه اتاق بود پر از کشو های اهنی

با یه میز که یه صندلی دورش بود و چندتا برگه و یه خدکار طلایی

روی کشو ها یه عدد هایی نوشته شده بود

یکی از کشو هارو باز کردم



داخلشو نگاه کردم که چند تا برگه دیدم
برگه هارو دراوردم

و نشستم روی صندلی ظاهرا پرونده بودن

تا اومدم یه نگاهی به برگه ها کنم صدا پتی ضعیفی شنیدم که به اینجا میومد

سریع پا شدم و برگه هارو گذاشتم داخل کشو شون



و سریع رفتم سمت دور ترین کشو ها نسبت به در و پشتشون قایم
شدم



که...
دیدگاه ها (۰)

18

19

۱۶

۱۵

خون آشام من My vampire 🦇 part19 لوری: دوست پسرم ات: خب به عن...

اسلاید اول و دوم و سوم استایل و مدل مو و عکس اسوری هاش و لبا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط